سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی انقلاب ما
در مصیبتها چون آزادگان شکیبایى باید و یا چون نادانان فراموش کردن شاید . [نهج البلاغه]

شاهد


نیت کرده بودم همین که وارد دانشگاه شدم برم و عضو بسیج دانشجویی بشم. و شدم...
عجب روزایی بود ! پر از شور و حال ، پر از اخلاص ، پر از خدا...
سنسورهای قلبمون حسابی قوی شده بودن! کمترین بی عدالتی رو با تمام وجود درک می کردیم و خودمون رو به آب و آتیش می زدیم تا رفعش کنیم.
واسه خیلی ها رفتارمون غیر منطقی بود و خیلی ها سرزنشمون می کردن و البته خیلی ها دلمون رو می شکوندن . دلمون که می گرفت این عکس حاج همت بود که با اون نگاه مهربونش دلداریمون می داد. تو همون روزها بود که آقا واسه اولین بار چفیه انداخت و دیگه درش نیاورد. و این بهترین تسلا بود واسه دل ما. دیگه به معنای واقعی به راهمون ایمان داشتیم . از مشکلات دانشگاه گرفته تا شهر و کشور و دنیا این قدرت رو تو خودمون می دیدیم که همه رو رفع کنیم. و خیلی هاشون رو هم رفع می کردیم!
واقعا عجب روزهایی بود...
غرق تو بحث ها و نشریات و نمایشگاه ها و فعالیتهای مختلف بودیم که آقا گفت تحصیل ، تهذیب ، ورزش و ما درس رو جدی تر گرفتیم و این شد که درسهامون هم بگی نگی از بقیه دانشجوها جلو افتاد و همین شد بهانه ای واسه گذاشتن کلاسهای رفع اشکال تو اتاق بسیج دانشگاه و جذب خیلی از دانشجوهایی که تا اون وقت حتی از اون راهرو رد هم نمی شدن!
مهربونی و دوستی بچه های بسیج باعث شده بود آمار اعضا به چندین برابر برسه . حتی مسئولین دانشگاه تعجب می کردن! دیگه بسیج تبدیل شده بود به قدرت اول دنشگاه ! باید برای مسایل مختلف با مسئول بسیج دانشجویی هم مشورت می کردن و این همه ش از اخلاص و پشتکار بچه های بسیج بود.
حالا چند سالی از اون زمان می گذره و من دارم به این فکر می کنم که چقدر ازون حس و حال تو وجودم باقی مونده . واقعا فکر می کنید اگه تفکر بسیجی تو رفتارمون جا باز کنه مملکتمون با اون چیزی که از دنیای زمان ظهور بهمون گفتن فرقی هم داره؟ اینکه با همون اخلاص زمان دانشجویی فقط دنبال رضایت خدا باشیم و لبخند خدا و دوستای خدا برامون مهمترین چیز باشه یعنی زندگی تو مدینه فاضله  که حداقل من و حتما خیلی هاتون تو صفای دوران دانشجوییتون تجربه ش کردین. پس ای کاش نذاریم روزمرگی دنیا ما رو از خودمون و اون چیزی که بودیم جدا کنه. خدا کنه هنوز هم اون روحیه تو وجودمون باقی مونده باشه...



شاهد ::: یکشنبه 87/9/3::: ساعت 9:43 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 129
بازدید دیروز: 58
کل بازدید :780503
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : شاهد[596]
نویسندگان وبلاگ :
اون یکی شاهد (@)[14]


« زبانی دارم که مانند تیغ زهراگین است. با همین زبان از عظمت ملت خود که دارای مکارم بسیار است دفاع می کنم.»
 
 
 
>>لینک دوستان<<
فصل انتظار
لحظه های آبی
پیاده تا عرش
کلبه
بندیر
جبهه وبلاگی غدیر
جامانده
اس ام اس های مثبت
سلمان علی ع
یادداشت های شخصی محسن مقدس زاده
مهربان
سامع سوم
نی نی شاهد
گل آفتابگردون
پا توی کفش شهدا
دریای دل
میم.صاد
سیمرغ
دفاع مقدس
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
یک نفس عمیــــــــــق
طوبای محبت
مهربانی
خاکریز ولایت
هیئت فاطمیون شهرضا
یک جرعه آسمان
عشق نامه
تربت دل
غزه در فلسطین
آنتی التقاط
نگاهم برای تو
حاج آقا مسئلةٌ
حقیقت بهائیت
از این دست
خواهر خورشید
دیسون
نیروی امنیتی
پـــــــــلاک
دکتر علیرضا مخبردزفولی
ناصیران
منم سلام
هنر آشپزی
تمهید سبز
کِلکِ بی کلک
خاک
خاکریز مقاومت دزفول
رحمت خدا
ارمینه
تا اقیانوس(میثم خالدیان)
یاد شهدای اندیمشک
اهدنا الصراط المستقیم
شاعرانه(عبدالرحیم سعیدی راد)
از 57
موجی
ملامحمد علی جولای دزفولی
بانک اشعارعاشورایی(سعیدی راد)
حروف سیاسی
وسعت دل
بُنگروز(پرموز)
ناگهان ترین
سبوحا- حاج اقا جلیلی
کیستی ما(یامین پور)
خورشید عالم تاب
یادداشتهای یک خبر نگار
سراب طنز
مرکز عاشورا دزفول
چوب خدا
راه 57
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
مسجد حضرت ابوالفضل(ع) اهواز
بچه های مسجد نجفیه دزفول
فاتحان دز
حسین سنگری
الف دزفول
التیام ( شعرهای مستعان)
گروه فعالان مجازی نخیل
بسیجیان پایگاه شهید سیادت
یاد شهیدان و رزمندگان اندیمشک
لبیک یا امام
شهید روح ا...سوزنگر
یک طلبه
پاورقی
خاطراتی شیرین از یک زندگی مشترک
باشگاه خبرنگاران-ویژه نامه شهادت حضرا زهرا(س)
عطار نــــــــــــامه
زن،بصیرت،عفاف و حجاب
نرمافزار مدیریت اطلاعات شهدا(ایثار)
کلیـــــد
میثاق(مسجدامام حسن عسکری دزفول)
خاطرات شهدا
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<